بریم سراغ یه فیلم قدیمی و باحال دیگه، "هنر عشق" از سال 1965! اسمش که خیلی شیک و مجلسیه، ولی گول اسمشو نخورید، با یه کمدی خیلی خندهدار و دیوونهوار طرفیم.
داستان از این قراره که یه نقاش بدبخت و بینوا تو پاریس، با بازی دِیک ون دایکِ عزیز، میخواد برگرده آمریکا پیش نامزد پولدارش. آخه فکر میکنه اونجا براش نون و آب داره. ولی دوست صمیمیش، با نقشآفرینی جیمز گارنر، بهش میگه: "داداش، چه خبرته؟ بمون همینجا، پاریس عشقه!" یهو یه خانوم خوشگل، با بازی الکه زومر، میپره تو رودخونه سن که از دست یه مزاحم فرار کنه، نقاش ما هم مثل سوپرمن میپره دنبالش که نجاتش بده. خلاصه این وسط همه فکر میکنن این دوتا غرق شدن و رفتن اون دنیا!
اینجاست که دوستِ زرنگِ نقاش یهو ایده نابغهآمیز به سرش میزنه! میگه: "ها! نقاش مرده! چه فرصتی! ارزش تابلوهاش میره بالا!" و شروع میکنه تابلوی "مرحوم" رو به خلق الله فروختن و پول پارو کردن. ولی خبر نداره که نقاش زندهست و یه گوشه داره واسه خودش حال میکنه. وقتی نقاشه پیداش میشه، میشینن با هم فکر میکنن و یه نقشه جدید میکشن. نقاشه همچنان "مرده" میمونه و تابلو میکشه، دوستش هم دلاراشو میگیره و میزنه به جیب!
حالا اوضاع پیچیدهتر میشه، چون نامزد پولداره سر و کلهاش پیدا میشه تو پاریس. و این وسط، دوستِ ما عاشقِ نامزدِ دوستش میشه! بله دیگه، عشق و عاشقی قاطی پاتی میشه و دعوا و مرافه بالا میگیره. نقاشه هم که حسابی قاطی کرده، میخواد انتقام بگیره، واسه همین یه مدرکی رو دسبهسر میکنه که پلیس فکر کنه دوستش اونو کشته که پول تابلوهاشو بالا بکشه! کار به دادگاه و گیوتین میکشه و دوست بیچاره محکوم به مرگ میشه! ولی نگران نباشید، آخرش نقاشه سر بزنگاه میاد و دوستشو نجات میده. آخر فیلم هم دوست با نامزدِ دوستش به هم میرسن، و نقاش هم با اون خانومه که از آب نجات داده بود، عروسی میکنه. چه پایان خوشی!
بازیگرای فیلم هم که نگم براتون! جیمز گارنر و دِیک ون دایک که خودشون استاد کمدیان. الکه زومر و انجی دیکینسون هم که هم خوشگلن هم بازیشون خوبه. اتل مرمن هم که یه جورایی نمک فیلمه. کارگردان فیلم، نورمن جویسون، کارگردان کاردرستی بوده و فیلمهای خیلی خوبی ساخته، مثل "در گرمای شب" و "ویولنزن روی بام".
ولی خودِ جویسون یه ایرادی از فیلمش گرفته که خیلی جالبه. میگه فیلمنامه یه جوری نوشته شده که انگار مرگ یه هنرمند خودبهخود باعث میشه قیمت آثارش یهو نجومی بشه. میگه این باورپذیر نبوده و واکنش مخاطبها رو خراب کرده. به نظر من حق با جویسونه. آخه کی باورش میشه یه نقاش که تا دیروز کسی نگاشم نمیکرد، یهو بعد مرگش بشه سقف قیمت؟!
البته فیلم "هنر عشق" با همه این حرفا یه فیلم کمدی سرگرمکننده است. بازیگراش خوبن، داستانش دیوونهواره و یه جاهایی هم خندهداره. اگه دنبال یه فیلم سبک و خندهدار میگردید که یه کم هم قدیمی باشه، "هنر عشق" میتونه انتخاب خوبی باشه. فقط خیلی جدی نگیرینش و با ذهن باز بشینید پاش، مطمئنم خوشتون میاد.